دراین محفل داکترحبیبه سرابی والی ولایت بامیان سنگ تهداب کلینک دره فولادی راگذاشت وی درزمینه چنین اظهارنمود :این کلنیک بصورت استندرد ساخته میشود که به مساحت 3226 مترمربع دارای 13 اتاق و چهارتشناب بابودجه سه صدهزاردالرآمریکایی ازطرف تیم پی آرتی سنگاپور مستقردربامیان ساخته میشود .
قوماندان نظامی سنگاپوردرزمینه گفت:این کلنیک درمدت یک ونیم سال تعمیرخواهدشدماکوشش داریم باتیم کاری خود درسال جاری پروژه های زیادی رادراین ولایت دربخش صحت ومعارف انجام دهیم.
حاجی صفرعلی دانش یک تن ازباشنده گان این دره درمورد اهمیت این کلنیک گفت :مادراین دره بیست هزارخانواده زندگی میکنیم که قبلامردم به مشکل دوربودن فاصله راه به شفاخانه مرکزبامیان مواجه بودندومامریضان عاجل را پیش ازاینکه به شفاخان برسانیم درمسیرراه ازدست میدادیم ولی باساختن این کلنیک انشاالله مشکل همه باشندگان این دره حل خواهدشد.
این کلنیک اولین پروژه کاری تیم پی آرتی سنگاپوردرولایت بامیان می باشد.
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبه
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۰, دوشنبه
دست طبیعت
دو سال پیش گروپ ماین پاکی وارد بامیان شدند وساحات مختلف این ولایت را که پوشیده از ماین بود پاک نمایند ازجمله شهر غلغله واطراف بودا وریگشاد ودیگر مناطقی که در آن جا سنگر بود عاری ازماین ساختند و
با رنگ سفید آن ساحات رانشانی و برای مردم امن توصیف می نمودن اما باران وسیلاب های اخیردربامیان این رنگ های سفید که بروی سخره های سنگ نشانی شده بود ونشان ساحه نبودن ماین درین مناطق را نشان میدادند شست ویک بم خوشه ای را که درزیززمین ازسالهاقبل دفن شده بود به مردم خوشباورولایت بامیان کم کم نمایان ساخت واین خودکارکرد وصداقت موسسه ماین پاکی رابرای مردم این ولایت برملاساخت وبخاطرنمودارشدن این بم یک روزمسیرسرک بودا واژدرتوسط نیروی امنیتی بندگردید.خوب گذشته ازین حرفها بنده بشماتوصیه میکنم که به این رنگ های سفید که موسسه ماین پاکی نشانی نموده اعتماد نکرده تاباشددست طبیعت یاری ما نماید.
با رنگ سفید آن ساحات رانشانی و برای مردم امن توصیف می نمودن اما باران وسیلاب های اخیردربامیان این رنگ های سفید که بروی سخره های سنگ نشانی شده بود ونشان ساحه نبودن ماین درین مناطق را نشان میدادند شست ویک بم خوشه ای را که درزیززمین ازسالهاقبل دفن شده بود به مردم خوشباورولایت بامیان کم کم نمایان ساخت واین خودکارکرد وصداقت موسسه ماین پاکی رابرای مردم این ولایت برملاساخت وبخاطرنمودارشدن این بم یک روزمسیرسرک بودا واژدرتوسط نیروی امنیتی بندگردید.خوب گذشته ازین حرفها بنده بشماتوصیه میکنم که به این رنگ های سفید که موسسه ماین پاکی نشانی نموده اعتماد نکرده تاباشددست طبیعت یاری ما نماید.
خاطره دوران مكتب
ما دريك دره دورودراز كه درحدود 20 كيلومتر ازمركزولسوالي فاصله دارد زندگي ميكنيم درزمستان منطقه ما پوشيده ازبرف است وبسيارهم سرد مي باشد دراوايل فصل بهار آب خيزي شروع ميشود مكاتب دراينجا درميانه هاي ماه ثورآغازميگردد تاآخراين ماه اكثرشاگردان ازقريه ها ي دوردست به مكتب رسيده نمي تواند درآخرفصل بهارواوايل فصل تابستان اين منطقه بسيارسرسبزميشود دريكي ازاين روزهاي تابستاني من ديده به جهان گشودم درخوردي بسيارشوخ بودم ولي بي نظم نبودم پدرم معلم بود درپهلوي شغل معلمي يك دكان نيزداشت ازاينكه پدرم معلم بود مرا درسن شش سالگي شامل مكتب نمود هميشه ساعت هفت ونيم صبح همراه پدرم به مكتب مي رفتيم وساعت دوازده ونيم پس به دكاني كه داشتيم برمي گشتيم چندروزي را كه به مكتب رفتم كم كم با هم صنفي هايم آشناشدم وبا يك تعدادي شان همين طور رفيق ،سال اول تمام شد همين طورسال هاي ديگر تااينكه به صنف هفتم رسيدم دراين سالها دوران جنگ هاي داخلي بود حذب وحذب بازي خوب يادم هست كه درآن زمان مردم بدون حذب نبود ماگويا يك رسم رواج براي مردم شده بود و يك روز تعدادي ازمردم محل ما جمع شدند جلسه نمود بعد ساعت ها دوام بلاخره فيصله شد كه بايدبه يكي ازگروه هاي موجود بپيونديم تابتوانيم كه ازلحاظ امنيت زندگي خود را پيش ببريم خوب قرارگذاشتند فلان روز درفلان جاي همگي جمع شويم تايك نفررابحيث قوماندان قريه خود براي يك گروه مشخص انتخاب نمايد بعد ازبگووبشنو زياد قرعه قومانداني بنام پدرم شد خوب درحدود سي نفرشايد هم بيشتر را كه ازقبل خودشان بصورت دواطلبانه حاضربه خدمت شده بود جمع شد حمايت خود را ازيك گروه اعلان نمود ند اين سال هم بدين منوال گذشت.
سال جديدتعلمي آغازشد شاگردان به طرف مكتب ميرفت منم صنف هشت شدم پدرم هم معلمي را مجبورا ترك كرد درسها شروع شد منم قبل ازظهربا بايسكل كه داشتم مكتب مي آمدم بعد ازظهر هم همينطور بدون كدام معطلي برميگشتم دكان ودرآنجا گاهي مصروف فروختن سودا وگاهي هم درس ميخواندم تا اينكه فصل تابستان رسيد دريك ازهمين روزا ها بود دقيقا يادم نيست شايد ساعت ده صبح بود ديدم شاگردان كه ازقريه من بود ازمكتب فرار ميكند خوب اين روال هميشه جريان داشت من درفكرش نشدم زنگ آخر زده شد همگي درجلو مكتب درسايه درختان بلند قامت كه بابرگ هاي سبزمانع تابيدن نورخورشيد ميشد كه هنوز هم همه اين درخت ها پابرجاست، ايستاديم اين كار را هميشه مي كرديم استادان درآنجا مارا نصيحت هاي ميكرد ازقبيل درس خود را خوب بخوانيد ،كارخانگي خود را انجام بدهيد ،درموقع راه رفتن به بزرگترازخود سلام بدهيد نظافت را مراعات نمايد ازهمين قبيل نصيحت ها بعضي وقتا شاگردانيكه بي نظمي ويا وظيفه خانگي خود را انجام نمي داد، سرمعلم مكتب اكثراباچوب به كف دست شان وگاهي اوقات به پاي شان ميزدند خوب اين روز هم نام چندي ازشاگردان راگرفت ولي آنها حضورنداشت درين ميان نام مراهم صداكرد من كه ازقضيه كه روزگذشته اتفاق افتاده بود خبرنداشتم خوب آمدم پيش روي صفهاي شاگردان ايستادم يك معلم بنام زمان خان داشتيم آمد به طرفم گفت خوب ديروزوقت كه ازمكتب رخصت شدي چه كاركردي ؟منم گفتم رفتم دكان .گفت نه درمسيرسرك را ميگم چه كاركردي ؟ازينكه شاگردان هم زياد بود همه استادان هم حضورداشت قيافه ام سرخ شده بود وكمي هم ترسيده بودم تا اينكه من جواب بدهم يك سيلي محكم بصورتم خورد خوب ديگررنگ بكلي تغيركرد ازبعضي شاگردان سوال كرد اي ديروزچه كاركرد كسانيكه نترسيده بود جواب ميداد معلم صاحب اونبود ولي زمان خان به گفته آن همه شاگرد اعتنانكرد گفت همه شما دروغ ميگوئيد منم گفتم معلم صاحب مه چه كاركرديم بازهم دوسيلي ديگربصورتم خورد اين دفعه آنقدرمحكم زد كه گوشهايم فقط صداميداد دونفرمعلم كه درپشت سرم استاده بود جلوآمد من درآنوقت نفهميدم كه چه گفت ولي بعدرفقايم گفت آنها هم گفت اين هميشه بابايسكل رفت آمد ميكند ديروزهم بابايسكلش رفت ولي زمان خان قبول نكرد كمي گوشم خوب شد كه صدا كرد مره قلم خود دادم يك قلم ديگرازجيب خود كشيد ودست مراگرفت درمابين ناخن هايم قلمها را گذاشت آنقدرفشارداد كه هردوقلم شكست من كه ازدرد بخود مي پيچيدم دوقلم ديگرطلب كرد بازهم ناخن هايم را همراه قلم فشارميداد تااينكه يكي ازقلم ها شكست ودوسيلي ديگرباز بصورتم زد وگفت برو به سرجايت استاده شو منم آمدم ازهمه همصنفي هايم عقب تر ايستاده شدم همه رارخصت نمود من بسياربه مشكل بايسكل خود را گرفتم به دكان برگشتم دستم كم كم پونديدند به پيش طبيب كه درقريه دورتر ازقريه مايود رفتم دست را ديد وبا يك دانه تخم مرغ دستم را بست وگفت سه عدد انگشتت (بقول خودش استخوان جاك شده)ولي ازاينكه ناخنم استخوان جاك شده بود درحدود 45 روزازنوشتن محروم بودم ولي درين 45 روزهرروزمرادرپيش صنف طلب ميكرد قانون نظامي را بسرم پياده ميكرد يعني ميگفت ساف استاده شو منم ساف استاده ميشدم روزانه چهارسيلي استحقاق بنده شده بود وهميشه ميگفت به پدرت بگو قومانداني فائيده داره يا معلمي روزهاي اول مفهوم اين گفته اش را نمي فهميدم بعدا فهميدم بخاطريكه زمان خان به يك حذب بود وپدرم به حذب ديگرازاين لحاظ مرادرصنف تهديد مي كرد. اين يك خاطره است كه درحدود سيزده سال قبل برايم اتفاق افتاده است .
سال جديدتعلمي آغازشد شاگردان به طرف مكتب ميرفت منم صنف هشت شدم پدرم هم معلمي را مجبورا ترك كرد درسها شروع شد منم قبل ازظهربا بايسكل كه داشتم مكتب مي آمدم بعد ازظهر هم همينطور بدون كدام معطلي برميگشتم دكان ودرآنجا گاهي مصروف فروختن سودا وگاهي هم درس ميخواندم تا اينكه فصل تابستان رسيد دريك ازهمين روزا ها بود دقيقا يادم نيست شايد ساعت ده صبح بود ديدم شاگردان كه ازقريه من بود ازمكتب فرار ميكند خوب اين روال هميشه جريان داشت من درفكرش نشدم زنگ آخر زده شد همگي درجلو مكتب درسايه درختان بلند قامت كه بابرگ هاي سبزمانع تابيدن نورخورشيد ميشد كه هنوز هم همه اين درخت ها پابرجاست، ايستاديم اين كار را هميشه مي كرديم استادان درآنجا مارا نصيحت هاي ميكرد ازقبيل درس خود را خوب بخوانيد ،كارخانگي خود را انجام بدهيد ،درموقع راه رفتن به بزرگترازخود سلام بدهيد نظافت را مراعات نمايد ازهمين قبيل نصيحت ها بعضي وقتا شاگردانيكه بي نظمي ويا وظيفه خانگي خود را انجام نمي داد، سرمعلم مكتب اكثراباچوب به كف دست شان وگاهي اوقات به پاي شان ميزدند خوب اين روز هم نام چندي ازشاگردان راگرفت ولي آنها حضورنداشت درين ميان نام مراهم صداكرد من كه ازقضيه كه روزگذشته اتفاق افتاده بود خبرنداشتم خوب آمدم پيش روي صفهاي شاگردان ايستادم يك معلم بنام زمان خان داشتيم آمد به طرفم گفت خوب ديروزوقت كه ازمكتب رخصت شدي چه كاركردي ؟منم گفتم رفتم دكان .گفت نه درمسيرسرك را ميگم چه كاركردي ؟ازينكه شاگردان هم زياد بود همه استادان هم حضورداشت قيافه ام سرخ شده بود وكمي هم ترسيده بودم تا اينكه من جواب بدهم يك سيلي محكم بصورتم خورد خوب ديگررنگ بكلي تغيركرد ازبعضي شاگردان سوال كرد اي ديروزچه كاركرد كسانيكه نترسيده بود جواب ميداد معلم صاحب اونبود ولي زمان خان به گفته آن همه شاگرد اعتنانكرد گفت همه شما دروغ ميگوئيد منم گفتم معلم صاحب مه چه كاركرديم بازهم دوسيلي ديگربصورتم خورد اين دفعه آنقدرمحكم زد كه گوشهايم فقط صداميداد دونفرمعلم كه درپشت سرم استاده بود جلوآمد من درآنوقت نفهميدم كه چه گفت ولي بعدرفقايم گفت آنها هم گفت اين هميشه بابايسكل رفت آمد ميكند ديروزهم بابايسكلش رفت ولي زمان خان قبول نكرد كمي گوشم خوب شد كه صدا كرد مره قلم خود دادم يك قلم ديگرازجيب خود كشيد ودست مراگرفت درمابين ناخن هايم قلمها را گذاشت آنقدرفشارداد كه هردوقلم شكست من كه ازدرد بخود مي پيچيدم دوقلم ديگرطلب كرد بازهم ناخن هايم را همراه قلم فشارميداد تااينكه يكي ازقلم ها شكست ودوسيلي ديگرباز بصورتم زد وگفت برو به سرجايت استاده شو منم آمدم ازهمه همصنفي هايم عقب تر ايستاده شدم همه رارخصت نمود من بسياربه مشكل بايسكل خود را گرفتم به دكان برگشتم دستم كم كم پونديدند به پيش طبيب كه درقريه دورتر ازقريه مايود رفتم دست را ديد وبا يك دانه تخم مرغ دستم را بست وگفت سه عدد انگشتت (بقول خودش استخوان جاك شده)ولي ازاينكه ناخنم استخوان جاك شده بود درحدود 45 روزازنوشتن محروم بودم ولي درين 45 روزهرروزمرادرپيش صنف طلب ميكرد قانون نظامي را بسرم پياده ميكرد يعني ميگفت ساف استاده شو منم ساف استاده ميشدم روزانه چهارسيلي استحقاق بنده شده بود وهميشه ميگفت به پدرت بگو قومانداني فائيده داره يا معلمي روزهاي اول مفهوم اين گفته اش را نمي فهميدم بعدا فهميدم بخاطريكه زمان خان به يك حذب بود وپدرم به حذب ديگرازاين لحاظ مرادرصنف تهديد مي كرد. اين يك خاطره است كه درحدود سيزده سال قبل برايم اتفاق افتاده است .
كشف يك مغاره درولسوالي شيبر
آيا شما ميدانيد كه يك مغاره درولسوالي شيبرتوسط يك شركت سركسازي كشف شده خوب اگرنميدانيد بخوانيد شب دراتاق خود درازكشيده بودم كه به تلفنم زنگ آمد گوشي را برداشتم كه يكي ازهمكارانم بود گفت سلام منم جواب دادم گفت فردا ساعت هشت صبح رئيس همراه با يك گروپ امنيتي به ولسوالي شيبر ميرودگفتم چه خبراست ؟ گفت دقيق نميدانم ولي همين قدرميگه كه يك مغاره كشف شد ه .خوب فرداساعت هشت رفتم درجايئكه قرار گذاشته بود كه رئيس هم آمد سوال كردم او هم گفت درولسوالي شيبريك مغاره كشف شده كه درداخل آن يك مجسمه نشسته است وهمچنين اوخور(جاي است كه درآن براي حيوانات علف مي دهد)قراردارد .به موترنشستيم بسوي شيبر روانه شديم به ولسوالي شيبررسيديم ازولسوال سوال كرديم گفت خبرندارم ازين قضيه بطرف مقصد حركت كرديم همراه باولسوال شيبر بعد ازچند دقيقه ي انتظار به پايان رسيد به مغاره كه مي گفت رسيديم سوال كرديم كه مغاريكه پيداشده دركجاست مارا رهنمايي كرد رفتيم درون مغاره تاريك بود يك نفرازما كه معدن شناس بود برگشت وچراغ قوه كه درداخل كيفش بود آورد اين طرف ديديم وآنطرف ديدم ولي اثري ازمجسمه پيديدار نبود وهمين (اوخور)بود بس و رئيس گفت پس مجسمه كجاست يك نفركه دركنارما ايستاده بود گفت مجسمه نيست رئيس گفت نخيربما گزارش داده كه يك مجسمه نشسته هم درداخل اين مغاره است شخصي كه دركنارما ايستاده بود با كمي لبخند گفت نخيرمجسمه نيست فقط استخوان يك انسان درداخل اين مغاره است كه دليل ميرود درحالت نشسته جان داده باشد كه دراينجا زيرخاك شده خاك راكمي پاك كرديم يك جمجمه سرويك تعداداستخوان ديگرازبدن انسان معلوم شد.البته اين مغاره درازي اش 12 متروعرضش 3مترمي باشد درحدود 6مترشايد هم بيشتر ازسرك اصلي فاصله داردودردرون تپه خاكي قرارگرفته است كه به اثركندن كاري شركت سركسازي كه درمسيرشيبروشش پل كارميكند پيداشده .
كمك به دهاقين
براي دهاقين ولايت باميان 154 عراده كراچي دستيي ازطرف موسسه بنياد صلح توضيع گرديد.
انجينرطاهرعطايي رئيس زراعت ولايت باميان گفت : ما در ولايت باميان هشت كوپراتيف توليد كننده تخم كچالو داريم كه اينها قبلا ازطرف وزارت زراعت راجستر شده بودند وي اضافه نمود تخم كچالو وكود كيمياوي نيزتوضيع كرده بوديم كه براي هرشورا يك پليد كه درمجموع هشت پليد بطور نمونه داشتيم كه امسال نيز اين پلان ادامه دارد .
علي مدد مددي منيجر دفتربنياد صلح درولايت باميان گفت: ارزشهاي زنجيري توليد كچالو وقالين درباميان فعاليت دارد ما154 عراده كراچي دستي را به آن عده دهاقين كه زيرچترموسسه بنياد صلح قراردارد بيدون كدام قيمت توضيع نموديم .
انجينرطاهرعطايي رئيس زراعت ولايت باميان گفت : ما در ولايت باميان هشت كوپراتيف توليد كننده تخم كچالو داريم كه اينها قبلا ازطرف وزارت زراعت راجستر شده بودند وي اضافه نمود تخم كچالو وكود كيمياوي نيزتوضيع كرده بوديم كه براي هرشورا يك پليد كه درمجموع هشت پليد بطور نمونه داشتيم كه امسال نيز اين پلان ادامه دارد .
علي مدد مددي منيجر دفتربنياد صلح درولايت باميان گفت: ارزشهاي زنجيري توليد كچالو وقالين درباميان فعاليت دارد ما154 عراده كراچي دستي را به آن عده دهاقين كه زيرچترموسسه بنياد صلح قراردارد بيدون كدام قيمت توضيع نموديم .
سائبين درباميان
امروز تريننگ دررياست زراعت ولايت باميان كه ازسوي موسسه تعليم وتربيه غذائي بين المللي به همكاري رياست زراعت برگزار گرديد.
درين كورس كه تعدادي ازدهاقين اين ولايت حضورداشتند نحوه كشت ونگهداري سائبين وفوائد وويژه گي هاي غذاي آنرا آموختن احمد كه خود سال گذشته نيز سائبين كشت كرده بود گفت كشت سائبين آسان است وهم ازنظراقتصادي نسبت به گندوم وكچالو براي ما بيشتر است .
انجينرطاهرعطايي رئيس زراعت باميان گفت ما براي دهاقين مقدار يك تن تخم سائبين توزيع نموديم وي گفت قبلا دهاقين ما خيلي زياد سائبين كشت ميكرد متأسفانه كدام فابريكه وجود نداشت فعلا دهاقين كم كشت ميكنند خوشبختانه امسال موسسه كه باكارميكند وعده ماركت اين را هم داده ودرضمن گفته است كه هردهقانيكه كشت ميكند ما يك تن آنرا به مبلغ 400 دالرآمريكايي پس خريداري مي نمايم.
سائبين باداشتن 36% پروتين يك منبع غني وارزان پروتين است وبرعلاوه سائبين داراي روغن OMEGA-3 وفايبرروغذائي صحي مي باشد .پروتين سائبين به مراتب بهترازپروتين گوشت،شيروتخم مرغ است .
درين كورس كه تعدادي ازدهاقين اين ولايت حضورداشتند نحوه كشت ونگهداري سائبين وفوائد وويژه گي هاي غذاي آنرا آموختن احمد كه خود سال گذشته نيز سائبين كشت كرده بود گفت كشت سائبين آسان است وهم ازنظراقتصادي نسبت به گندوم وكچالو براي ما بيشتر است .
انجينرطاهرعطايي رئيس زراعت باميان گفت ما براي دهاقين مقدار يك تن تخم سائبين توزيع نموديم وي گفت قبلا دهاقين ما خيلي زياد سائبين كشت ميكرد متأسفانه كدام فابريكه وجود نداشت فعلا دهاقين كم كشت ميكنند خوشبختانه امسال موسسه كه باكارميكند وعده ماركت اين را هم داده ودرضمن گفته است كه هردهقانيكه كشت ميكند ما يك تن آنرا به مبلغ 400 دالرآمريكايي پس خريداري مي نمايم.
سائبين باداشتن 36% پروتين يك منبع غني وارزان پروتين است وبرعلاوه سائبين داراي روغن OMEGA-3 وفايبرروغذائي صحي مي باشد .پروتين سائبين به مراتب بهترازپروتين گوشت،شيروتخم مرغ است .
اشتراک در:
پستها (Atom)
انفجار در کابل و قندهار
بر اساس گزارشهای رسیده صبح امروز در ناحیه نهم شهر کابل دو انفجار رخ دادند، انفجار اولی در منطقه شش درک کابل در نزدیکی ریاست امنیت ملی و ...
-
امروزصبح شاگردان لیسه مسلکی زراعت ولایت بامیان دست به تظاهرات مسالمت آمیززدندآنهاباسردادن شعارکه ماحق خودرامیخواهیم وحق خواستن جرم نیست درمق...
-
این سرک که درشهرجدیددشت عیسی خان به مساحت 1.75 کیلومتر وبه عرض 13 متر به کمک مالی موسسه USID وPRT بامیان توسط شرکت ساختمانی افغان بام ساخته ...
-
استاد سرور دانش معاون ریاست جمهوری اسلامی افغانستان قبل از ظهر جمعه ۲۲ ثور ۱۳۹۶ در دومین روز اجلاس سیاسی - مشورتی حزب وحدت اسلامی افغانست...