امید دوباره به زندگیٍ

جنگ های خانه مانسوزدرافغانستان بمدت دودهه جانهای چندی را گرفتندوبسیارازهموطنان مارا معیوب نمود.
محمدعلی یکی ازکسانی است که قربانی این جنگ هاشده اند :
او میگوید به اثرانفجاراژدهای نهفته درخاک (ماین)یک پای خود را ازدست دادم وی درقریه شینیه ولسوالی ورس ولایت بامیان زندگی میکند
او میگوید چوپان بودم موقع چراندن رمه خود درکوه میخ که نزدیک قریه ماست ماین انفجارنمود ویک پایم را ازدست دادم ازآن روزبه بعد روزروشن شب تاریک گردید من که درسن نوجوانی رسیده بودم وهزاران فکروخیال به سرداشتم به یک بارگی امید زندگی را ازدست دادم زندگی درکامم تلخ گردید
پدرم همیشه برایم پیشنهاد ازدواج میداد ولی من ازاینکه یکی ازاعضای وجودم را ازداست داده بودم وامید به زندگی نداشتم جواب ردمیدادم ولی پدرم مرایک روزمجبور نمود که باید ازدواج نمایم ودختری را که درنظرداشت که درآینده عروسش باشد همراه بامادرم بسیاربه شوق وامید به خواستگاری اش رفت ولی خوانواده دختربرای شان جواب رد داد وگفتن که پسرشما یک آدم معیوب است نمی تواند نفقه عیالش را تأمین نماید ودخترم بدبخت میشود .
من که قبلاامید به زندگی نداشتم ازآن به بعد بیشتر رنج می بردم ازاینکه یک آدم سالم نیستم وهیچ کاری رانمی توانم انجام دهم هرروزبیشترازروزقبل ناامیدی من بیشترمیشد .
یک روزدرخانه نشسته بودم که دوستم آمد وسلام واحوال پرسی نمودیم وگفت آیا تو ازاین کورس خیاطی که درولسوالی برای معیوبین ازطرف یک موسسه ایجاد شده خبرداری ؟ گفتم نه .دوستم مرابسیارتشویق نمود وگفت همین امروزبرووثبت نام کن ولی من دراول چندان امید وارنبودم که یاد بگیرم چون پایم را ازدست داده بودم فکرمیکر دم که همه چیزم را ازدست داده ام ولی دوستم اسرارنمود رفتم ثبت نام نمودم وگفت فردا بیا وکورس شروع میشود وفردای آنروزآمدم وبه کارهای عملی خیاطی شروع نمودم روزهای اول برایم خیلی مشکل بود اماروزبه روزعلاقه ام به این کاربیشتر میشدبه مدت چهارماه ماتوانیستیم کارباماشین خیاطی را یادبگیریم کورس ما وقتش تمام شد من برای خود یک دوکان خیاطی دربازارولسوالی گرفتم وشروع بکارنمودم کم کم کاربارم رونق گرفت .
حال سه سال میشود که من خیاطی میکنم روزگارم بسیارخوب است ونفقه عیالم را پیدامی توانم وی می گوید همان روزیکه دکان خیاطی را گرفتم پدرم به خواستگاری همان دختررفت پدردخترکه تازه فهمیده بود که میتوانم مخارج خانواده ام راتامین نمایم به پدرم جواب مثبت داد .
فعلاثمره ازدواجمان یک فرزندمی باشدروزگارم بصورت خوب به پیش میرود اززندگی خود راضی هستم وامیددوباره به زندگی پیدانمودم امروزفهمیدم که اگرانسان معیوب هم باشد میتواند زندگی خود رابخوبی به پیش ببرد ناامیدی بدترین معیوبیت است.